احساس خوشبختی

ساخت وبلاگ

چند وقت پیش نشستم و با خودم خیلی چیزا  رو بررسی کردم. که ببینم چی می خوام و کجا هستم و ارزش چیزایی که می خوام چقدره اصلا ارزش خواستن و داره؟ اصلا ارزش نداشتن رو داره اینکه حرص نداشتنش رو بخورم؟ یا اینکه چیزی که هستم چطور اون چه ارزشی داره؟ 

چیزایی که من می خوام و واقعا بهش نیاز دارم و حالم رو بد کرده حتی اینا هستن: مسافرت رفتن و اسیر نشدن تو در و دیوار، حق اینکه با افرادی که دنبال حرف و حدیث و چیزای مزخرف نیستن برخورد نکنم و نبینمشون، خریدن خونه ، داشتن پوشش به اون حدی که خودت لازم می دونی و ... 

چیزایی که هستم؛ چادری هستم، معلم هستم، بابام جانبازه و بیماری اعصاب و روان داره، خواهرم داره طلاق می گیره، نمی تونم تا سر کوچمون تنها برم، حق ندارم تا یه شهر دیگه تنها برم و همیشه باید اجازه دیگران رو داشته باشم، حقوق خیلی کمی دارم و مسائل و مشکلات بی پولی ، ظاهرم معمولیه نه زشتم نه زیبا، آرومم ولی آرامش ندارم و ....

چیزایی که دارم شاید خیلی هاشون ظاهرا خوبن ولی خیلی هاشونم اصلا خوب نیستن. چیرایی که ندارم برای برخی افراد کاملا در دسترسه و شاید مضحک باشه به نظر اونها. و درصد خیلی زیادی از اونها مربوط به پوله! چیزی که میگیم ارزش نداره ولی همه اعمالمون بر محورش می گرده!!! 

آیا توقع داشتن پوشش دلخواه خیلی زیاده و غیر ممکن؟؟؟؟ آیا توقع داشتن تفریح سالم و سر رفتن خارج از انسانیت و اخلاق هست؟ آیا اصلا داشتن دغدغه های این چنینی و خیلی در دسترس و بی ارزش (برای برخی) خیلی مسخره ست؟؟؟؟ 

چند ماه گذشته با نیروی خیلی زیادی خودمو مدیریت کردم تو این شرایط مضحک و بد روحی خودم و خانواده بتونم عادی باشم نه عالی! خودم می دونم تو این مدت هم خوب نبودم و فقط از شدت عصبانیت و حال بد و خستگی و درموندگی خفه خون گرفتم. این مکانیسم دفاعی منه. البته شاید دفاعی! که هر وقت خیلی داغونم ساکت میشم. ساکت....و کاملا خنثی هستم و فقط می دونم از هیچی خوشم نمیاد. و نسبت به هیجی واکنش نشون نمیدم و نه کسی رو دوست دارم و نه از کسی متنفرم. حتی قضاوت نمی کنم. فقط اطرافم رو میبینم....

امروز مثل عقده ایا همه کسایی که تو اینستاگرام فالو کرده بودم فقط به خاطر مسافرت رفتن و گشت و گزار هاشون آنفالو کردم! 

دیشب به خاطر همینکه خوب نبودم و خسته شده بودم و حتی به تنگ هومده بودم از امیدواری الکی با مهرداد حرفم شد. دلم نمیخواد مهرداد بیاد. چون حالم خوب نیست و هون گیر میده که باید خوب باشی! تو این موقعیتا معمولا بغض می کنم و داغون میشم طبیعتا مهردادم داغون میشه. برا همین نباید بیاد....

فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است!...
ما را در سایت فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5setarehaaa8 بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 8 فروردين 1397 ساعت: 5:34