چند وقت پیش نشستم و با خودم خیلی چیزا رو بررسی کردم. که ببینم چی می خوام و کجا هستم و ارزش چیزایی که می خوام چقدره اصلا ارزش خواستن و داره؟ اصلا ارزش نداشتن رو داره اینکه حرص نداشتنش رو بخورم؟ یا اینکه چیزی که هستم چطور اون چه ارزشی داره؟
چیزایی که من می خوام و واقعا بهش نیاز دارم و حالم رو بد کرده حتی اینا هستن: مسافرت رفتن و اسیر نشدن تو در و دیوار، حق اینکه با افرادی که دنبال حرف و حدیث و چیزای مزخرف نیستن برخورد نکنم و نبینمشون، خریدن خونه ، داشتن پوشش به اون حدی که خودت لازم می دونی و ...
چیزایی که هستم؛ چادری هستم، معلم هستم، بابام جانبازه و بیماری اعصاب و روان داره، خواهرم داره طلاق می گیره، نمی تونم تا سر کوچمون تنها برم، حق ندارم تا یه شهر دیگه تنها برم و همیشه باید اجازه دیگران رو داشته باشم، حقوق خیلی کمی دارم و مسائل و مشکلات بی پولی ، ظاهرم معمولیه نه زشتم نه زیبا، آرومم ولی آرامش ندارم و ....
چیزایی که دارم شاید خیلی هاشون ظاهرا خوبن ولی خیلی هاشونم اصلا خوب نیستن. چیرایی که ندارم برای برخی افراد کاملا در دسترسه و شاید مضحک باشه به نظر اونها. و درصد خیلی زیادی از اونها مربوط به پوله! چیزی که میگیم ارزش نداره ولی همه اعمالمون بر محورش می گرده!!!
آیا توقع داشتن پوشش دلخواه خیلی زیاده و غیر ممکن؟؟؟؟ آیا توقع داشتن تفریح سالم و سر رفتن خارج از انسانیت و اخلاق هست؟ آیا اصلا داشتن دغدغه های این چنینی و خیلی در دسترس و بی ارزش (برای برخی) خیلی مسخره ست؟؟؟؟
چند ماه گذشته با نیروی خیلی زیادی خودمو مدیریت کردم تو این شرایط مضحک و بد روحی خودم و خانواده بتونم عادی باشم نه عالی! خودم می دونم تو این مدت هم خوب نبودم و فقط از شدت عصبانیت و حال بد و خستگی و درموندگی خفه خون گرفتم. این مکانیسم دفاعی منه. البته شاید دفاعی! که هر وقت خیلی داغونم ساکت میشم. ساکت....و کاملا خنثی هستم و فقط می دونم از هیچی خوشم نمیاد. و نسبت به هیجی واکنش نشون نمیدم و نه کسی رو دوست دارم و نه از کسی متنفرم. حتی قضاوت نمی کنم. فقط اطرافم رو میبینم....
امروز مثل عقده ایا همه کسایی که تو اینستاگرام فالو کرده بودم فقط به خاطر مسافرت رفتن و گشت و گزار هاشون آنفالو کردم!
دیشب به خاطر همینکه خوب نبودم و خسته شده بودم و حتی به تنگ هومده بودم از امیدواری الکی با مهرداد حرفم شد. دلم نمیخواد مهرداد بیاد. چون حالم خوب نیست و هون گیر میده که باید خوب باشی! تو این موقعیتا معمولا بغض می کنم و داغون میشم طبیعتا مهردادم داغون میشه. برا همین نباید بیاد....
فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است!...برچسب : نویسنده : 5setarehaaa8 بازدید : 40